سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بود نبود
 

هر لحظه در برابر من اشک ریختی
از چشم پر ملال تو خواندم شکایتی
بیچاره من، که به همه ی اشکهای تو
هرگز نداشت راه گناهم نهایتی
*
*
مادر:
کاشکی می شد بهت بگم؛
چقدر صدات و دوست دارم
لالایی هات و دوست دارم؛
بغض صدات و دوست دارم


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 93/1/28 توسط amirghochi
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک